۴۵ دقیقه گروگانگیری از حرص نمره منفی پلیس!
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۸۸۵۸۴
مردی که با پارک کردن خودرواش مقابل پارکینگ یک خانه مزاحمت ایجاد کرده بود، وقتی از پلیس ۱۱۰ با او تماس گرفتند، در اقدامی عجیب پسر صاحبخانه را گروگان گرفت.
به گزارش ایران، چند روز قبل مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و از ربوده شدن پسرش خبر داد. وی گفت: پسرم عرشیا که تازه ازدواج کرده، امروز همراه همسرش مهمان خانه ما بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرد ادامه داد: چند دقیقهای منتظر ماندم، اما از پسرم خبری نشد. ناگهان تلفن همراهم به صدا درآمد. شماره تلفن پسرم بود. تلفن را که جواب دادم، صدای پسرم را شنیدم که با شخصی در حال دعوا و بحث بود. پسرم شماره مرا گرفته بود و میخواست به من بفهماند که گرفتار شده است.
او گفت: از صحبتهای پسرم متوجه شدم که مردی او را گروگان گرفته و قمهای را روی گلویش قرار داده است. مردی هم که او را ربوده بود، هیچ توجهی به التماسها و درخواستهای پسرم نداشت.
پس از تماس مرد میانسال، ضمن هماهنگیهای قضایی با بازپرس محمدامین تقویان، مأموران وارد عمل شدند. با حضور مأموران در خانه پدر عرشیا تحقیقات آغاز شد، اما ناگهان پسر وی در حالی که سمت چپ صورتش بریده و لباسهایش خونی بود، خود را به خانه رساند.
مرد ۲۴ ساله در تحقیقات گفت: زمانی که همسرم از خودرو پیاده شد، خواستم خودرو را داخل پارکینگ ببرم که متوجه شدم یک پژو مقابل در پارکینگ پارک شده است. چند دقیقه صبر کردم، اما از صاحب خودرو خبری نشد و من هم به ناچار با ۱۱۰ تماس گرفتم و با اعلام شماره پلاک خودرو از مأمور خواستم با مالک تماس بگیرد و از او بخواهد که برای جابهجایی خودرو بیاید.
او ادامه داد: دقایقی بعد صاحب خودرو آمد و سوار ماشین شد، اما از من خواست که من هم سوار خودرواش شوم. با این تصور که قصد دارد از من عذرخواهی کند، سوار شدم، اما ناگهان قمهای را روی صورتم گذاشت و صورتم زخم شد. بعد هم به راه افتاد. از او خواستم مرا پیاده کند، اما بیفایده بود. ۱۰ دقیقه که گذشت، گوشی تلفن همراهم را بدون اینکه او متوجه شود از جیبم بیرون آوردم و شماره پدرم را گرفتم. میخواستم او صدای ما را بشنود و با پلیس تماس بگیرد. مرد راننده عصبانی بود و میگفت چرا با پلیس تماس گرفتهای؟ این تماس باعث شده که برای من نمره منفی در نظر بگیرند. بعد از ۴۵ دقیقه هم وقتی متوجه خودروی پلیس شد، مرا رها کرد و فرار کرد.
با شکایت مرد جوان، بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور بازداشت راننده عصبانی را صادر کرد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: گروگانگیری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۸۸۵۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قتل زن مورد علاقه جلوی چشمان مردم در شمال تهران
به گزارش تابناک، 26 فروردین امسال، صدای درگیری و فریادهای زن و مردی جوان در یکی از خیابانهای شمال تهران توجه رهگذران را به خود جلب کرد. رهگذران که شاهد درگیری بودند، ناگهان با صحنه تلخ و عجیبی مواجه شدند.
مرد جوان گوشی تلفن همراهی در دست داشت و زن جوان با اصرار از او میخواست گوشیاش را پس بدهد اما در یک لحظه مرد عصبانی دست به جیب شد و با بیرون آوردن یک چاقو ضربات متعددی به زن جوان زد و پا به فرار گذاشت.شاهدان بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند و زن جوان به بیمارستان منتقل شد اما 19 ضربه چاقو او را به کام مرگ کشاند. گزارش قتل زن جوان به بازپرس سالار صنعتگر اعلام شد و تیم جنایی تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز کردند.
هویتی برای قاتل
با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل، مشخص شد محل سکونت زن جوان چند خیابان پایینتر از محل قتل بوده است. یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: زن جوان اصرار داشت که گوشی تلفن همراهش را از قاتل بگیرد اما او ممانعت میکرد و میخواست محتویات داخل گوشی را ببیند. به همین دلیل مقتول به دنبال مرد جوان میدوید و فریاد میکشید.
خیلی زود محل زندگی مقتول و خانوادهاش شناسایی شد و در تحقیقات از آنها مشخص شد مقتول مدتی قبل از همسرش جدا شده و با فرزندش زندگی میکرده است. مدتی قبل او با مردی به نام پژمان آشنا شد.
اما بعد از چند ماه زن جوان تصمیم به جدایی گرفت اما مرد جوان موافق جدایی نبود. با این اطلاعات احتمال ارتکاب قتل از سوی پژمان قوت گرفت و کارآگاهان با دریافت عکس وی و نشان دادن به شاهدان ماجرا مطمئن شدند که قتل از سوی او رخ داده است.
همچنین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل درگیری تصاویر ضارب را بدست آوردند که با تطبیق عکسی که از پژمان در دست داشتند، تأیید میکرد که او قاتل فراری است.
دستگیری در شمال
با شناسایی هویت قاتل، تیم تحقیق راهی محل زندگی او شدند، اما مرد جوان آنجا را ترک و فرار کرده بود. تحقیقات برای شناسایی متهم ادامه داشت تا اینکه رد او در یکی از شهرهای شمالی کشور بدست آمد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، پس از هماهنگیهای قضایی، راهی محل مخفیگاه متهم شده و او را بازداشت کردند.
متهم پس از انتقال به پایتخت، به قتل ناخواسته زن جوان اعتراف کرد. پژمان، برای تکمیل تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت به اداره آگاهی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
نمیدانستم مرتکب قتل شدهام
مرد جوان که به اتهام قتل بازداشت شده، مدعی است پس از ضربه زدن به زن جوان و هنگام فرار از اینکه زن مورد علاقهاش به قتل رسیده بود، اطلاع نداشته و بعد از دستگیری متوجه شده است.
با مقتول چطور آشنا شدی؟
5 ماه قبل در یکی از خیابانهای شمال تهران با او آشنا شدم. رابطهمان اوایل در حد تلفن و پیامک بود، اما کم کم قرار ملاقاتها شروع شد و مدام همدیگر را میدیدیم. به خودم که آمدم متوجه شدم او را خیلی دوست دارم و او همان زنی است که سالها دنبالش بودم.
با این همه علاقه چرا او را به قتل رساندی؟
قصدم کشتن نبود. اصلاً نمیدانستم که او را کشتهام. وقتی او را زدم و فرار کردم نگران حالش بودم اما جرأت نمیکردم تماس بگیرم.
میدانستم پلیس در تعقیبم است و میترسیدم که لو بروم از طرفی هراس این را داشتم که بشنوم او کشته شده است.
چرا تلفنش را گرفته بودی؟
شک کرده بودم. رابطه ما خیلی خوب بود اما از یک هفته قبل از قتل همه چیز تغییر کرد. رفتارش سرد شده بود و تلفنهایم را پاسخ نمیداد. از هر 10 پیام یک پیام را جواب میداد. پیگیر رفتارش شدم و او گفت که دیگر نمیخواهد با من ادامه دهد و خواست که با او تماس نگیرم.
چرا؟
خودم هم نمیدانم، رابطهمان خوب بود و حتی قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما یک دفعه تغییر کرد، احساس میکردم شخص دیگری وارد زندگیاش شده است و باید به این موضوع پی میبردم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
به مقابل خانهاش رفتم و از او خواستم گوشی تلفن همراهش را بدهد تا آن را بررسی کنم. تصور میکردم اگر پای شخص سومی در این میان باشد، بیشک پیامها یا تماسهایش را در گوشی میبینم. اما او نمیخواست تلفنش را ببینم و زمانی که گوشی او را به زور گرفتم، تا چند خیابان آن طرفتر دنبالم آمد.
چرا چاقو داشتی؟
چاقو را بردم تا او را بترسانم و بتوانم گوشی تلفن همراهش را بگیرم و با بدست آمدن رمز گوشی، وارد آن شوم و بفهمم که آیا به من خیانت کرده است یا خیر.
چند ضربه به او زدی؟
نمی دانم، خیلی عصبانی بودم. پلیس میگوید که 19 ضربه زدهام. آن زمان چون حالم را نمیفهمیدم، به یاد ندارم چند ضربه زدهام.
منبع: حادثه 24